فکر/حمل/خیال/تصور فارسی:حاملگي ، لقاح تخم وشروع رشد جنين ، ادراك ، تصور.
افسوس/اندیشہ/دخل/فکر/غم/کھٹکا/مطلب/پرواہ/تعلق/تاسف/واسطہ فارسی:ربط، بستگي ، بابت ، مربوط بودن به ، (بصورت اسم مفعول) دلواپس كردن ، (م.م.)نگران بودن ، اهميت داشتن.
ہم اہانگی/محفل ساز و آواز فارسی:ساز واواز، انجمن ساز واواز، هم اهنگي ، كنسرت ، مرتب كردن ، جور كردن.
منانا/راضی کرنا فارسی:ساكت كردن ، ارام كردن ، مطالعه كردن ، اشتي دادن.
فیصلہ کرنا/ختم کرنا/شامل کرنا فارسی:بپايان رساندن ، نتيجه گرفتن ، استنتاج كردن ، منعقد كردن.
عاقبت/اخیر/انجام/انسرام/ختم/ما حاصل/نتیجہ/پار فارسی:پايان ، فرجام ، اختتام ، انجام ، نتيجه ، استنتاج.
ہضم کرنا/منصوبہ بنانا/تیار کرنا/ترکیب گھڑنا فارسی:درست كردن ، جعل كردن ، اختراع كردن ، تركيب كردن ، پختن ، (م.م.) گواريدن.
اتفاق/اتحاد/سازش/یک جہتی فارسی:توافق ، مطابقت ، يكجوري ، پيمان ، قرار.
ہجوم فارسی:گروه ، محل ملاقات ، محل اجتماع ، محل تلاقي چند خيابان يا جاده.
چوٹ/دھکا/صدمہ فارسی:صدمه وتكان مغز كه منجر به بيهوشي ميشود، تصادم ، صدمه ، ضربت سخت.
ملامت کرنا/مذمت کرنا/پیشاب کی دھار پر مارنا فارسی:محكوم كردن ، محكوم شدن.
دبنا/جھکنا/فرو تنی کرنا/انکسار کرنا فارسی:تمكين كردن ، فروتني كردن ، خود را پست كردن ، تواضع كردن.
با اخلاق/جھکا ہوا/منکسر فارسی:فروتن ، مهربان ، نوازش كننده.
گت/حال/حال و قال/حالت/ہئت/حقیقت/کیفیت/نقشہ/شان/شکل/شرط/صورت/طرح/طور فارسی:حالت ، وضعيت ، چگونگي ، شرط، مقيد كردن ، شرط نمودن.
ماتم پرسی کرنا/تعزیت کرنا فارسی:تسليت دادن ، اظهار تاسف كردن.
در گزر کرنا/معاف کرنا فارسی:چشم پوشي كردن از، اغماض كردن ، بخشيدن.
باعث/کار آمد/مائل فارسی:موجب شونده ، سودمند، مساعد، منجر شونده.
چال/چال چلن/ڈھب/پیرایہ/رنگ ڈھنگ/روش/سیرت/شیوہ فارسی:رفتار، سلوك ، هدايت كردن ، بردن ، اداره كردن.
مخروطہ فارسی:مخروط، ميوه كاج ، هرچيز مخروطي ياكله قندي ، مخروطي شكل كردن ، قيف(براي بستني قيفي).
اجزا کا ملانا/مرکب کرنا فارسی:ساختن ، تركيب كردن ، اماده كردن (غذا براي گوارش)، مخلوط كردن ، مزق.
جڑنا/شریک بننا فارسی:هم پيمان ، متحد، متفق ، موتلف ، متفق كردن.
عطا کرنا/دینا فارسی:همرايزني كردن ، اعطاء كردن ، مشورت كردن ، مراجعه كردن
اقبال/اقبالی بیان/اقرار فارسی:اقرار، اقرار بجرم ، اعتراف نامه.
ہم راز/خلوتی/پردہ دار/راز دان فارسی:رازدار، محرم اسرار، دمساز.
بے باک/مطمئن/پر یقین/واثق فارسی:مطملن ، دلگرم ، بي پروا، رازدار.
بھیدی/خفیہ/مستور/راز دارانہ/سری فارسی:محرمانه ، داراي ماموريت محرمانه ، راز دار.
ہیئت/ساخت/ترکیب/وضع فارسی:پيكر بندي ، هيلت ، ترتيب ، شكل ، قواره ، وضعيت يا موقعيت.
آخری حد/سرحد فارسی:حد، محدوده ، محدود كردن ، منحصر كردن ، محبوس كردن.
حبس/نظر بندی/قید فارسی:تحديد، زندان بودن ، زايمان ، بستري.
بات پکی کرنا/حامی بھرنا/پکا کرنا/تصدیق کرنا فارسی:تاييد كردن ، تصديق كردن ، تثبيت كردن.
حرب/جدل/جھگڑا/لڑائ/مڈ بھیڑ/مجادلہ/نقیذ فارسی:ستيزه ، كشاكش ، كشمكش ، نبرد، برخورد، ناسازگاري ، تضاد، ناسازگار بودن ، مبارزه كردن.
جوڑ/ملاپ/سنگم فارسی:اتصال يا تلاقي دو نهر، همريختنگاه ، همريزگاه.
ایک جیسا کرنا فارسی:همنوايي كردن ، مطابقت كردن ، وفق دادن ، پيروي كردن.
حیران کرنا/ہرانا/پلٹ دینا فارسی:پريشان كردن ، گيج كردن ، عاجز كردن.
دم بخود/ہکا بکا/غلطان پیچان/حیران/مبھوت/متحیر/سرا سیمہ فارسی:مبهوت ، لعنت شده ، نفرين شده.
جا بھڑنا/مخالفت کرنا/سامنا کرنا/سامنے آنا فارسی:روبرو شدن با، مواجهه دادن.
قافیہ تنگ کرنا فارسی:مغشوش شدن ، باهم اشتباه كردن ، اسيمه كردن ، گيج كردن ، دست پاچه كردن.
آشوب/گڑ بڑ/گھبراہٹ/گول مال/ہنگامہ/حیرانی/ہراس/انتشار فارسی:اسيمگي ، پريشاني ، درهم وبرهمي ، اغتشاش ، دست پاچگي.
باندھنا/جمانا فارسی:ماسيدن ، يخ بستن ، بستن ، منجمد شدن ، سفت كردن.
ہمدرد/ہم خو/ہم ذوق/مناسب فارسی:همخو، هم مشرب ، داراي تجانس روحي ، هم سليقه.
آبائ/خلقی/مادر زادی/موروثی/پیدائشی/ذاتی فارسی:مادر زادي ، ارثي ، موروثي ، ذاتي ، خلقتي.
گچ چھے دار/پیوستہ/یکجا فارسی:اختلاط، كلوخه شده ، گرد شدن ، جوش سنگ.
جلوت/محفل/مجمع فارسی:جماعت ، دسته ، گروه ، حضار در كليسا.
جلسہ کرنا/جمع ہونا فارسی:همايش ، كنگره ، انجمن ، مجلس ، (امريكا) مجلسين سنا ونمايندگان.
عمل/بازی گر/جادو گر/شعبدہ باز فارسی:(conjuror=) جادوگر، ساحر، ادم تردست.
بندھا ہوا/جڑا ہوا/مربوط/متعلقہ/شامل/وابستہ/واصل فارسی:بسته ، متصل.
علاقہ/انتساب/جوڑ/لگاؤ/پیوست/قرینہ/ربط/رشتہ/سلسلہ/سیاق و سباق/تعلق فارسی:بستگي ، اتصال.
چشم پوشی ہونا/ملی بھگت ہونا فارسی:چشم پوشي كردن ، مسامحه كردن ، تجاهل كردن ، سر وسر داشتن.
مرادف/تعبیری/تزمینی فارسی:دلالت كننده ، درضمن ، اشاره ضمني كننده.
مفہوم دینا/معنی نکالنا/پہل نکالنا فارسی:دلالت ضمني كردن بر، اشاره ضمني كردن.
گاؤ دم/مخروطی فارسی:(conoidal=) (هن.) شبه مخروطي ، مخروطي شكل.
فتح کرنا/غالب آنا/جیتنا/جھنڈا گاڑنا/ظفر یاب ہونا/زیر کرنا فارسی:پيروزي يافتن بر، فتح كردن ، تسخير كردن.